معنی بیمارى ناهنجارى گویچه هاى خون

فارسی به عربی

لغت نامه دهخدا

گویچه

گویچه. [چ َ / چ ِ] (اِ مصغر) گوی کوچک. گوی خرد. گویک. گوچه. رجوع به گوچه شود. || در تداول علمی آن را بجای گلبول به کار برند. رجوع به گلبول شود.

فرهنگ عمید

گویچه

گلبول

مترادف و متضاد زبان فارسی

گویچه

گلبول، گویک

فرهنگ فارسی هوشیار

گویچه

‎ گوی کوچک گویک، گلبول.

معادل ابجد

بیمارى ناهنجارى گویچه هاى خون

1269

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری