معنی بیمارى ناهنجارى گویچه هاى خون
حل جدول
تالاسمى
ناهنجارى گویچه هاى خون
تالاسمى
بیمارى ارثى ناهنجارى گویچه هاى خون
تالاسمى
بیمارى ارثى ناهنجارى گویچه هاى سرخ خون
تالاسمى
بیمارى ناهنجارى گلبول هاى خون
تالاسمى
گویچه خون
گلبول
بیمارى ناهنجارى گلبول سرخ
تالاسمى
بیمارى ناهنجارى گلبول ها
تالاسمى
گویچه
گلبول
تالاسمى
بیمارى ناهنجارى گویچه هاى خون
فارسی به عربی
کریه
لغت نامه دهخدا
گویچه. [چ َ / چ ِ] (اِ مصغر) گوی کوچک. گوی خرد. گویک. گوچه. رجوع به گوچه شود. || در تداول علمی آن را بجای گلبول به کار برند. رجوع به گلبول شود.
فرهنگ عمید
گلبول
مترادف و متضاد زبان فارسی
گلبول، گویک
فرهنگ فارسی هوشیار
گوی کوچک گویک، گلبول.
معادل ابجد
1269