معنی بیماری ناشی از کمبود نیاسین
حل جدول
پلاگر
بیماری کمبود نیاسین در بدن
پلاگر
نیاسین
اسید نیکوتینیک
بیماری ناشی از کمبود ویتامین B1
بریبری
بری بری
بیماری ناشی از کمبود ویتامین ب
پلاگر
بیماری کمبود پروتئین
کواشیورکور
بیماری کمبود ویتامین
بربری
بیماری ناشی از کمبود ویتامین ب یک
بری بری
بیماری چشمی ناشی از کمبود ویتامین آ
شبکوری
فرهنگ فارسی هوشیار
نقص، کمبود، کم آمد، کسر
لغت نامه دهخدا
کمبود. [ک َ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) کم بودن. کمی. قلت. نقصان، کمبود غذا. کمبود عواید. (فرهنگ فارسی معین). کسر. کم آمد. نقص. نقیصه. منقصت: کمبود خواربار سبب غلاء آن گردید. از این پارچه یک چارک کمبود دارم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کمبود داشتن،کسر داشتن. به اندازه ٔ کافی و لازم، موجود نداشتن چیزی.
|| چیزی یا پولی که در هنگام تراز کردن حساب یاپرداخت وام کم می آید. (فرهنگستان). در تداول کمبودی استعمال کنند و صحیح نیست. (فرهنگ فارسی معین). || جای خالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ناشی
ناشی. (اِخ) رجوع به ناشی ءالاصغر و ناشی ءالاکبر شود.
ناشی. (از ع، ص) بی وقوف و اجنبی. (السامی) (رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). تازه کار و مبتدی. (فرهنگ نظام). کم تجربت. (السامی). بی تجربه. تازه کار. ناآزموده. نکرده کار. ناکرده کار. غُمر. ناآزموده کار. بی مهارت. نااستاد. ناوارد به کاری. غیرماهر:
ختم است برغم چند ناشی
بر خاقانی سخن تراشی.
خاقانی (از انجمن آرا).
فرهنگ معین
[ع. ناشی ء] (اِفا.) نشأت گیرنده، پیدا شونده.
معادل ابجد
885