معنی بیبضاعت
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیبضاعت
بیبرگ، بیپول، بیسرمایه، بیمایه، بینوا، تنگدست، تهیدست، فقیر، محتاج، مسکین،
(متضاد) دولتمند، صاحبمکنت، غنی
معادل ابجد
بیبضاعت
1285
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.