معنی بی‌تجربگی

حل جدول

بی‌تجربگی

ناآزمودگی

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌تجربگی

خامی، ناآزمودگی، ناپختگی، ناشیگری،
(متضاد) آزمودگی، خبرگی، کارکشتگی

معادل ابجد

بی‌تجربگی

647

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری