معنی بیحاصل
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیبر، بیثمر، بیفایده، بینتیجه، بیهوده،
(متضاد) پرحاصل، مفید، عبث، هرز، هرزه،
(متضاد) مفید، موثر
فارسی به عربی
لحم بدون دهن
معادل ابجد
141