معنی بیعقل
حل جدول
لاده
مترادف و متضاد زبان فارسی
ابله، خشکمغز، خل، سفیه، کانا، بیخرد، کودن، مجنون، نادان، نفهم،
(متضاد) خردمند، عاقل، بخرد
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنکه عقل ندارد دیوانه خل بیخرد بیهوش مقابل باعقل عاقل خردمند بخرد.
معادل ابجد
212