معنی بی آبرو
لغت نامه دهخدا
بی آبرو. (ص مرکب) بی عزت و بی حرمت. (آنندراج). بی اعتبار و بی شرف و رسوا و خوار و ذلیل. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود. || معزول. (ناظم الاطباء). || شرمگین. (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
رسوا،
خوار،
شرمگین،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Notorious
فرهنگ فارسی هوشیار
بی اعتبار و بیشرف و رسوا و خوار و ذلیل و بی حرمت و بی عزت
فارسی به ایتالیایی
disonorato
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
221