معنی بی تجربه
فرهنگ عمید
ناآزموده و تازهکار،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Amateur, Babe, Childish, Green Tumb, Greenhorn, Immature, Maiden, New, Raw, Unpracticed, Unripe, Unseasoned, Unskilled, Untested, Untrained, Young
فارسی به عربی
اخضر، خام، ساذج، غیر ماهر، غیر ناضج
فرهنگ فارسی هوشیار
خامکار خامدست (صفت) ناپخته نا آزموده مقابل آزموده مجرب.
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Grün, Naiv, Roh, Unbefangen
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
622