معنی بی خبری
لغت نامه دهخدا
بی خبری. [خ َ ب َ] (حامص مرکب) حالت بی خبر. رجوع به بی خبر و خبر شود.
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
ناآگاهی
کلمات بیگانه به فارسی
ناآگاهی
فارسی به انگلیسی
Ignorance, Insensibility, Unawareness
فارسی به عربی
جهل
فرهنگ فارسی هوشیار
حالت بی خبر
معادل ابجد
824