معنی بی ریخت
لغت نامه دهخدا
بی ریخت. (ص مرکب) (از: بی + ریخت) بی اندام. بی قواره. بدترکیب. بدشکل (در انسان و حیوان و جامه). رجوع به ریخت شود.
فرهنگ عمید
زشت، بدقواره، بدترکیب،
حل جدول
اکبیری
فارسی به انگلیسی
Formless, Shapeless, Unformed
معادل ابجد
1222