معنی بی مو
لغت نامه دهخدا
بی مو. (ص مرکب) (از: بی + مو) آنکه موی ندارد. || أمرد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به بی موی شود.
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Hairless
فارسی به عربی
ناعم
گویش مازندرانی
فارسی به آلمانی
Haarlos [adjective]
واژه پیشنهادی
تاس
معادل ابجد
58