معنی بی موقع

لغت نامه دهخدا

بی موقع

بی موقع. [م َ/ مُو ق ِ] (ص مرکب) (از: بی + موقع عربی) بیجا و بی هنگام و بی وقت. (ناظم الاطباء). رجوع به موقع شود.

حل جدول

بی موقع

نابهنگام

نا هنگام

فارسی به انگلیسی

بی‌ موقع‌

Ill-Timed, Inapt, Inconvenient, Infelicitous, Inopportune, Inopportunely, Untimely, Tactlessly, Unseasonable

فارسی به عربی

بی موقع

غیر مناسب

فارسی به ایتالیایی

بی موقع

inopportuno

معادل ابجد

بی موقع

228

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری