معنی بی پرده
لغت نامه دهخدا
بی پرده. [پ َ دَ / دِ] (ص مرکب) بی حجاب. مکشوف و آشکارا. (ناظم الاطباء). || صریح. آشکار. واضح:
سخن بی پرده میگویم ز خود چون غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی.
حافظ.
حل جدول
صریح
فارسی به انگلیسی
Blunt, Candid, Express, Direct, Explicit, Explicitly, Expressly, Forthright, Plain, Overtly, Plain-Spoken, Point-Blank, Uninhibited
فارسی به عربی
بسیط، ختم، صریح
واژه پیشنهادی
هویدا
معادل ابجد
223