معنی تئاتر
لغت نامه دهخدا
تئاتر. [ت ِ آ] (فرانسوی، اِ) رجوع به تآتر شود.
فارسی به ترکی
tiyatro
فارسی به انگلیسی
Portray, Director
تئاتر
Drama, Heatre, House, Playhouse, Stage, Theater
برنامه تئاتر
Playbill
دکور(تئاتر)
Decor
فارسی به ایتالیایی
teatro
فرهنگ معین
اجرای زنده نمایشنامه، ساختمان یا تالاری که در آن نمایش اجرا شود، نمایش سرا. (فره). [خوانش: (تَ) [فر.] (اِ.) = تیاتر. تآتر: ]
فرهنگ عمید
نمایشی که در آن بازیگران، نمایشنامهای را در مکانی مخصوص اجرا میکنند، نمایش،
محل اجرای نمایش، تماشاخانه،
آمفی تئاتر
سالنی به شکل نیمدایره یا بیضی دارای جایگاههای پلکانمانند برای نشستن و صحنهای در پایین که در آن گردهمایی، تئاتر، حرکات نمایشی و مانند آنها برگزار میشود،
مترادف و متضاد زبان فارسی
تماشاخانه، نمایشخانه، نمایش، نمایشنامه،
(متضاد) سینما
فرهنگ فارسی هوشیار
تماشاخانه، صحنه نمایش
حل جدول
ادیتوریوم
مکان اجرای تئاتر و نمایشنامه و همچنین کنسرتهای موزیکال است.
سالن تئاتر دارای یک صحنه میباشد که بازیگران در آن به اجرای نمایش میپردازند، معمولاً سالنهای تئاتر به صورت یک طبقه یا چند طبقه ساخته میشوند و مخاطبین در صندلیهای روبهرو یا در بالکنهای کناری تئاتر را تماشا میکنند.
برای دید بهتر مردم نسبت به صحنه، صندلیهای سالنهای تئاتر به صورت نیمدایره و شیبدار نصب میشوند تا همه زاویه یکسانی در هنگام تماشا داشته باشند. نمایشها براساس موضوع داستان نیاز به نورپردازیهای مختلفی دارند به همین دلیل پروژکتورها و سیستمهای روشنایی پیشرفته بالای صحنه نصب و در زمان اجرای تئاتر مورد استفاده قرار میگیرد.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1001