معنی تابلویی از ادوارد مانه

سخن بزرگان

ادوارد مانه

زمین و آسمان مکمل یکدیگرند و هر دو در خدمت بشر.

تا آسایشی وجود نداشته باشد، هیچ کس به آرامش نخواهد رسید.

حل جدول

تابلویی از ادوارد مانه

المپیا، نی لبک زن، ناهار در سبزه زار


تابلویی از ادوار مانه

المپیا

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

مانه

(اسم) اثاثه خانه اثاث البیت: بدانش بیلفنج نیکی کزین جا نیایند با تو نه خانه نه مانه. (ناصر خسرو. 382)

لغت نامه دهخدا

مانه

مانه. [ن َ /ن ِ] (اِخ) یکی از دهستانهای بخش مانه است که در شهرستان بجنورد واقع است. این دهستان از 27 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و مجموع سکنه ٔ آن در حدود 6130 تن است. قرای مهم آن عبارت است از پیش قلعه که مرکز دهستان است و 1105 تن سکنه دارد و محمدآباد که دارای 849 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

مانه. [ن َ / ن ِ] (اِ) همان مان است به معنی اسباب خانه. (فرهنگ رشیدی). به معنی اسباب و ضروریات خانه و منزل باشد. (برهان). اثاث البیت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
به دانش بیلفنج دانش کزین جا
نیایند با تو نه خانه نه مانه.
ناصرخسرو (از رشیدی).
و رجوع به مان شود. || منزل و خانه. (ناظم الاطباء). || مهمل خانه هم هست. (برهان). || (پسوند) مزید مؤخر در کلمه ٔ شادمانه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ورجوع به مان (پسوند) شود.

مانه. [ن َ / ن ِ] (اِخ) نام محلی است در ولایت خراسان که در میان ارمیان و سملقان واقع است و در میان مغرب و شمال بجنورد است و رودخانه ٔ شاه آباد که منبعش از آلاداغ است وبه سمت مغرب جریان می یابد، از مانه می گذرد. (از انجمن آرا) (از آنندراج). یکی از بخشهای شهرستان بجنورداست که در باختر بجنورد واقع است و از سه دهستان به نامهای جیرگلان، سملقان و مانه تشکیل می شود عده ٔ قرای آن 132 و جمع سکنه ٔ آن در حدود 25210 تن است که ازکردهای شادلو و ترکمنهای خاوری می باشند و اغلب در چادر زندگی می کنند، مردمانی اسب دوست و در سواری بسیار چالاک هستند و در تربیت اسب مهارت دارند. منطقه ای کوهستانی است و هوایی سرد و روی هم رفته زمستانی طولانی و تابستانی کوتاه دارد. رودخانه ٔ اترک از این بخش می گذرد. محصول عمده ٔ آن غلات و بنشن و پنبه و لبنیات و پوست و پشم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


ادوارد

ادوارد. [اِ] (اِخ) (جزیره ٔ پرنس...) رجوع به پرنس ادوارد شود.

ادوارد. [اِ] (اِخ) اول یا ادوارد قدیم. پادشاه آنگلوساکسن (901- 924م.). || ادوارد دوم، یا شهید، پادشاه آنگلوساکسن (975- 978م.). || ادوارد سوم لوکنفسور، پادشاه آنگلوساکسن در 1042م. (1004- 1066م.).

ادوارد. [اِ] (اِخ) اول، پادشاه انگلستان (1272- 1307م.). وی گالواها رامغلوب کرد، با اسکاتلندیان جنگ سخت داد و چون به آزادی پارلمانی احترام میگذاشت، بدو لقب ژوستینین بریتانیا داد (1239- 1307م.). و رجوع به تاریخ مغول ص 204 و 245 و 283 شود. || ادوارد دوم، پادشاه انگلستان (1307- 1327م.). پسر ادوارد اول و شوهر ایزابل، دختر پادشاه فرانسه فیلیپ لوبِل است. وی پس از منازعات ممتد با اشرافیت بریتانیا کشته شد. (1284- 1327م.). || ادوارد سوم، پادشاه انگلستان (1327- 1377م.). پسر ادوارد دوم. وی اسکاتلند رابتصرف خود آورد و با فرانسه بجنگهای صدساله پرداخت و در اِکلوز و کرِسی فاتح شد و کالِه را تصرف کرد و به ژان لوبُن مصالحه ٔ برِتین پی را تحمیل کرد و سازمان شوالیه گری موسوم به ژارِّتیِر را ایجاد کرد. || ادوارد چهارم، پادشاه انگلستان (1432- 1461 م.). پسر دوک دیورک ریشارد و رئیس حزب رُزبلانش. او بر علیه لانکاستر برخاست. (1442- 1483م.). || ادوارد پنجم، پسر ادوارد چهارم، پادشاه انگلستان بسال 1483 م. وی فقط چندماه سلطنت کرد، عموی او ریشارد گلسستر او و برادرش ریشارد دیورک را در برج لندن بقتل رسانید. (1470- 1483م.). || ادوارد ششم، پادشاه انگلستان (1547- 1553م.). وی به انتشارو توسعه ٔ رِفُرم علاقمند بود (1537- 1553م.). || ادوارد هفتم، متولد در لندن، پادشاه انگلستان در 1901، پسر ملکه ویکتوریا. در زمان سلطنت وی جنگ ظالمانه ٔ ترانسوال بپایان رسید. (1841- 1910م.).
|| ادوارد هشتم، متولد در وایت لوج، ریشموند، بسال 1894م. پادشاه انگلستان در 1936، پسر ژرژ پنجم. وی در دسامبر 1936م.سلطنت را ترک گفت.

ادوارد. [اِ] (اِخ) (دریاچه ٔ...) دریاچه ٔ کوچکی به افریقا، که دریاچه ٔ آلبرنیانزا بدان پیوندد.

فرهنگ عمید

مانه

مان۴

نام های ایرانی

مانه

دخترانه، نام روستایی در نزدیکی بجنورد

فرهنگ معین

مانه

(نَ) (اِ.) لوازم خانه.

معادل ابجد

تابلویی از ادوارد مانه

779

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری