معنی تابلویی از اری هکل

حل جدول

تابلویی از اری هکل

دو مرد پشت یک میز

لغت نامه دهخدا

هکل

هکل. [هَُ ک َ] (اِ) سماروغ را گویند، و آن رستنیی باشد که از جاهای نمناک و زیر خمهای آب و شراب و سرکه و مانند آن روید. گویند هرکه آن را در محل جنابت و ناپاکی خورد نسل وی منقطع گردد یعنی او را فرزند نشود، و آن را به عربی بنات الرعد خوانند. (آنندراج). فقع. (فهرست مخزن الادویه).


اری

اری. [اَ] (اِخ) رجوع به اریا و آری شود.

اری. [] (ع اِ) آری ّ. اخیه که چهارپایان بدان بندند. معلف. آخر. آخور. میخ آخور. (دستور الاخوان). ج، اَواری، اواری ّ.

اری. [اَ] (هندی، حرف ندا) کلمه ٔ نداست و مشترک در هندی عامیانه:
اری گیدی تو کجا درک کجا شعر کجا
لاف چیزی که ندانی چه زنی پیش کسان.
شفائی (از آنندراج).

اری.[اَ] (اِخ) یکی از نواحی بندپی بارفروش. (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی).

اری. [اَرْی ْ] (ع مص) لازم گرفتن ستور مربط و بستنگاه خود را. || خشم گرفتن بر. || کینه گرفتن در دل. کینه ور شدن. || ریختن، چنانکه ابرباران را. || راندن باد ابر را. || آمیزش و الفت گرفتن و خو کردن ستور با هم و علف خوردن با هم در یک جا: ارت الدابه الی الدابه. || شهد نهادن زنبور عسل. انگبین کردن. عسل کردن زنبور عسل. انگبین کردن منج. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || سوختن بن دیگ و چسبیدن طعام بر آن. ته گرفتن دیگ. در بن دیگ گرفتن. (تاج المصادر بیهقی). در بن گرفتن. || بجوش آمدن دیگ.

اری. [اَرْی ْ] (ع اِ) طعامی که در بن دیگ چسبد از سوختگی. ته گرفتگی. ته دیگ. || شهد. (غیاث اللغات). شهدی که جمع کند آن را زنبور در شکم خود و بیرون آورد، یا شهدی که در اطراف خانه ٔ زنبور چسبیده بود. انگبین. (مهذب الاسماء). عسل. || نمی که بر درخت افتد. (منتهی الارب). || آنچه از مأکول که از دست یا دهان افتد گاه خوردن و آنرا لطاخه نیز گویند.

اری. [اِ] (اِخ) جورج بیدل. عالم هیوی و ریاضی دان انگلیسی، مولد آلنویک (نرثمبرلاند) 1801 و متوفی بلندن 1892 م. استاد هیئت در دارالفنون کمبریج. وی رصدخانه ٔ این شهر را تکمیل کرد. در سال 1835 مدیر رصدخانه ٔ گرینویچ شد و تا سال 1886 این سمت داشت. در 1828 عضو انجمن علم هیئت گردید و در سال 1835 بمقام ریاست آن انجمن رسید و در 1836 عضو انجمن سلطنتی لندن شد و سپس عضو آکادمی علوم پاریس گردید و نشان ( (لژیون دنور)) بدو دادند (1856). او راست: رصدهای نجومی (کمبریج 1829- 1838). مباحثی در باب قوه ٔ ثقل و جاذبه (1837). در باب هیئت (1853). مثلثات (1855). مکانیک و مناظر و مرایا و مغناطیس و غیره. و او نخستین کسی است که پی بحقیقت قوس قزح برد. و رجوع به ایران باستان ص 199 شود.

فرهنگ عمید

هکل

قارچ

فرهنگ فارسی هوشیار

هکل

(اسم) سماروغ

فارسی به عربی

اری

نعم

گویش مازندرانی

اری

بزی که دو خط بصورت موازی در پیشانی داشته باشد

آرواره – لثه

فارسی به آلمانی

اری

Ja doch, Ja, Ja, Jawohl

معادل ابجد

تابلویی از اری هکل

733

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری