معنی تابلویی از امیل برنارد

حل جدول

تابلویی از امیل برنارد

باغ سیب، محراب کلیسا


تابلویی از امیل نولده

پیامبر، شام واپسین، مرد عیاش


امیل

اثر ژان ژاک روسو

لغت نامه دهخدا

برنارد

برنارد. [ب ِ] (اِخ) (سن...) یکی از شخصیتهای بزرگ عالم مسیحیت که عرفان وی مخالف طرفداری اصالت عقل که ابلار مدافع آن بود، می باشد. وی دیر کلروو را دایر نمود و در دومین جنگ صلیبی در آنجا وعظ کرد. مکتوبات و بحثهایی در حکمت الهی ازو بجای مانده و ذکران وی بیستم اوت است. برنارد بسال 1091 م. در قصر فونتن، نزدیک دیژون متولد شد و بسال 1153 م. درگذشت. (از فرهنگ فارسی معین).


امیل

امیل. [اَ] (ع اِ) کوه ریگ که درازی آن بقدر یک روز راه و عرض آن یک گره باشد، یاپشته ٔ ریگ. ج، اُمُل. || (اِخ) نام جایی است. (از ناظم الاطباء).

امیل. [اِ] (اِخ) ازاعلام فرنگی و نام کتاب نویسنده و فیلسوف مشهور فرانسوی، ژان ژاک روسو است. رجوع به روسو (ژان ژاک) شود.

امیل. [اَ] (اِخ) یوم الامیل، جنگی که در آن بسطام بن قیس کشته شد، و آنرا یوم الحسن و یوم فلک الامیل نیز گویند. (از مجمع الامثال میدانی).

امیل.[اَ ی َ] (ع ن تف) گراینده تر. مایل تر. (یادداشت مؤلف). میل کننده تر. (آنندراج). || (ص) کج. (منتهی الارب) (آنندراج). کج، از بناء و جز آن. (از اقرب الموارد). || خمیده در خلقت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || آنکه بر زین راست نتواند نشست. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). آنکه بر پشت ستور دراز نتواند بودن. (مصادر زوزنی). || مرد بی شمشیر و بی سپر و بی نیزه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مرد بی سلاح. (آنندراج). || مرد بددل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بزدل و نامرد و خائف. (آنندراج). جبان. (اقرب الموارد). بددل و جبان. (شرح قاموس). ج، میل. (ناظم الاطباء).


پل امیل

پل امیل. [پ ُ اِ] ملقب به لو ماسدونیک (مقدونی). پسر پل امیل مذکور در فقره ٔ قبل. کنسول در 181 و 168 ق. م. و فاتح پرسه در پیدنا یکی از رؤسای گروه اشرف در روم. مولد بسال 230 و وفات در 160 ق. م.

پل امیل. [پ ُ اِ] (اِخ) کنسول روم در 219 و 216 ق. م. که در نبرد کان بقتل رسید.


برنارد شاو

برنارد شاو. [ب ِ] (اِخ) جرج. نویسنده ٔ ایرلندی. وی در 26 ژوئیه ٔ 1856 م. در دوبلین در خانواده ای تهی دست متولد شد. در کودکی عشق به موسیقی را از مادر هنرمند خویش به ارث برد. پس از تحصیل اندک برای امرار معاش به کارهای مختلف مشغول شد سپس در لندن در روزنامه ای بکار پرداخت و با نوشتن مقالات معاش خود را تأمین میکرد. درسال 1879 م. به تحریر داستان و نمایشنامه آغاز کرد.در سال 1882 م. به فعالیتهای سوسیالیستی پرداخت. برنارد شاو در نمایشنامه نویسی قویتر از داستان نویسی است. وی در نمایشنامه های خود افراد جامعه را با همه ٔ دردها و رنجها و تیرگیهای درونی نشان میدهد. نویسنده ای واقعبین است و آثار او با بذله گویی و طنز توأم می باشد. وی در سوم نوامبر 1950 م. درگذشت. ازجمله نمایشنامه های اوست: لاس زن، شغل بانو وارن، مرد سرنوشت، شاگرد شیطان، قیصر و کلئوپاترا، بشر و فوق بشر، سرگرد باربارا، پیگمالیون، کاترین بزرگ، ژاندارک مقدس، روزهای طلایی شارل شاه. و ازجمله داستانهای کوتاه وی، عشق در میان هنرپیشگان و شغل کاشل بایرون و یک سوسیالیست غیراجتماعی را میتوان نام برد. برنارد شاو رساله ها و کتبی درباره ٔ سوسیالیسم نوشته که از آن جمله است: فابیانیسم و امپراتوری و راهنمای زن باهوش بسوی سوسیالیسم و سرمایه داری. (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به پانزده گفتار مجتبی مینوی شود.

سخن بزرگان

برنارد

برای اینکه بتوانید با دیگران در کمال آرامش زندگی کنید، از آنها جز آنچه می توانند در راهتان نثار کنند، توقع چیز دیگری نداشته باشید.

فرهنگ فارسی هوشیار

امیل

خمیده، کج

معادل ابجد

تابلویی از امیل برنارد

1005

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری