معنی تابلویی از سالوادور دالی

حل جدول

تابلویی از سالوادور دالی

دالی و گالا

دالی و گالا، سبدنان، مردنامرئی، آیین شام آخر، اصرار خاطرات، بازی خطرناک، تصویر جهنم، تصویر خواهرم، دریای کوهستان، ملکه سالومه

دالی و گالا، سبدنان، مرد نامرئی، آیین شام آخر، اصرار خاطرات، بازی خطرناک، تصویر جهنم، تصویر خواهرم، دریای کوهستان، ملکه سالومه

لغت نامه دهخدا

دالی

دالی. [دال ْ لی] (اِصوت) کلمه ای که بدان کودکان خردسال و شیرخواره را خندانند و بازی دهند. رجوع به دالی کردن شود.

دالی. (ع ص) آنکه دلو را از چاه برکشد و تهی کند. ج، دُلاه. (منتهی الارب).


دالی را

دالی را. (اِخ) ده علی را گویند. (فارسنامه ٔ ناصری).


دالی لا

دالی لا. (اِخ) دلیله. رجوع به دلیله شود.

اصطلاحات سینمایی

دالی

دالی ارابه ای است که با چهار چرخ که فیلمبردار روی آن سوار می شود وبسته به دکوپاژ از موضوع دور یا نزدیک می شود وهمراه با موضوع یا درتعقیب موضوع حرکت میکند. کارلو یا دالی توسط « پاسترونی» فیلمساز ایتالیایی اختراع شد. دوربین بر دالی که روی ریل یا روی چرخهای لاستیکی بادی اش حرکت می کند، سوارشده، صحنه های حرکتی به نرمی برداشت می شود. اختراع این وسیله موجب تسهیل درفیلمبرداری نماهای حرکتی شد وبعد ازاین اختراع، فیلمهای به اصطلاح شیک وتمیز تولید شدند.


دالی این

حرکت به جلو ونزدیک شدن به سوژه برروی دالی.


دالی بک

حرکت به عقب ودورشدن از سوژه برروی دالی.

واژه پیشنهادی

تابلویی از سالوادار دالی

آیین شام آخر

سبد نان

مرد نامرئی

تصویر جهنم

فرهنگ فارسی هوشیار

دالی

سه گوشه ای

معادل ابجد

تابلویی از سالوادور دالی

820

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری