معنی تاثیر گذاشتن

حل جدول

تاثیر گذاشتن

هنایش


تاثیر

اثر، واکنش

هنایش

فارسی به ایتالیایی

فارسی به عربی

تاثیر

احساس، تاثیر، تدفق، خصله، کفاءه، موده

فرهنگ فارسی هوشیار

تاثیر

اثر کردن، نشان گذاشتن در چیزی ‎ هنایش برگری در آیش کار سازی، نشان گذاشتن ‎ (مصدر) کارگر شدن کارگر افتادن کاری شدن، نشان گذاشتن اثر کردن. -3 (اسم) نفوذ کارگری. جمع: تاثیرات.

فرهنگ عمید

تاثیر

اثر گذاشتن در چیزی، اثر کردن،
(اسم) نفوذ، قدرت تاثیرگذاری،

عربی به فارسی

تاثیر

اثر , نتیجه , اجراکردن , بهم فشردن , پیچیدن , زیر فشار قرار دادن , با شدت ادا کردن , با شدت اصابت کردن , ضربت , فشار , تماس , اصابت , اثر شدید , ضربه , نفوذ , تاثیر , اعتبار , برتری , تفوق , توانایی , تجلی

مترادف و متضاد زبان فارسی

تاثیر

اثر، اثربخشی، اثرگذاری، واکنش، فعل‌وانفعال، افاقه، نتیجه، اعتبار، اهمیت، نفوذ رسوخ، قدرت، گیرایی، اثر کردن، اثر گذاشتن، نفوذ کردن، کاراشدن، کارگر شدن


تاثیر کردن

اثر کردن، اثر گذاشتن، موثر افتادن، موثر واقع شدن،
(متضاد) تاثیر پذیرفتن، کارگر شدن، نفوذ کردن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تاثیر

هنایش، کارایی

کلمات بیگانه به فارسی

تاثیر

کارایی

فارسی به انگلیسی

تاثیر

Atmospherics, Bearing, Effect, Effectiveness, Force, Impact, Impression, Impressiveness, Influence, Mark, Sway

فارسی به آلمانی

تاثیر

Zuneigung

معادل ابجد

تاثیر گذاشتن

2582

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری