معنی تازه رس
لغت نامه دهخدا
تازه رس. [زَ/ زِ رَ] (ن مف مرکب) نورس. (آنندراج):
بباغ درون از سموم نفس
اثر دسته بندد گل تازه رس.
ظهوری (از آنندراج).
|| جدید و نو. || اندکی پیش آمده. (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
نورس، تازهرسیده،
حل جدول
نو رس
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) نو رس تازه رسیده، جدید نو.
معادل ابجد
673