معنی تالانک

لغت نامه دهخدا

تالانک

تالانک. [ن َ] (اِ) میوه ای است شبیه به شفتالو. (برهان). نوعی از شفتالو است. (آنندراج) (انجمن آرا). تالانه. (آنندراج) (انجمن آرا) (فرهنگ نظام). فرسک. (فرهنگ نظام). شفترنگ. رنگینان. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی). زردآلو. (ناظم الاطباء). شلیل. رنگینا. شلیر. رجوع به تالانه شود.


مالانک

مالانک. [ن َ] (اِ) شفترنگ را گویند و آن میوه ای است شبیه شفتالو. (برهان). به معنی شفتلنگ است که شفتالو باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). شفتالوی سرخ که شفترنگ نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تالانک و شفترنگ شود.

حل جدول

تالانک

میوه شلیل

نام دیگر میوه شلیل

شلیل


شلیل

تالانک


میوه شلیل

تالانک


نام دیگر میوه شلیل

تالانک

فرهنگ معین

تالانک

(نَ) (اِ.) شَلیل.


شلیل

(شَ) (اِ.) = شلیر: درختی است از تیره گل سرخیان، میوه آن لطیف و شیرین و شبیه زردآلو و یکی از گونه های هلوست. شکیر، شفترنگ، شفرنگ، مالانک، تالانک، تالانه، نگینان و رنگینا نیز گفته شده.

فرهنگ عمید

تالانک

شلیل


شلیل

درختی از تیرۀ گل‌سرخیان، با میوه‌ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو و به ‌رنگ سرخ و زرد، شفترنگ، شفرنگ، مالانک، تالانک، تالانه، رنگینان، رنگینا،

فرهنگ فارسی هوشیار

تالانک

میوه ای شبیه به شفتالو، زرد آلو، شلیل.

واژه پیشنهادی

میوه ای است شبیه به شفتالو

تالانک


از میوه های تابستانی

تالانک، خربزه، هندوانه، طالبی، انجیر، هلو انجیری

معادل ابجد

تالانک

502

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری