معنی تامینات فعلی
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
لغت نامه دهخدا
فعلی. [ف ِ] (ص نسبی) منسوب به فعل. (فرهنگ فارسی معین). || کنونی. (یادداشت مؤلف). || مقابل انفعالی. (یادداشت مؤلف). || بالفعل. مقابل بالقوه. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ واژههای فارسی سره
کنونی
کلمات بیگانه به فارسی
کنونی
مترادف و متضاد زبان فارسی
جاری، حالیه، کنونی،
(متضاد) بعدی، قبلی
عربی به فارسی
واقعی , حقیقی
فرهنگ معین
(ص نسب.) منسوب به فعل، (ق.) کنونی، مربوط به حال. [خوانش: (فِ عْ) [ع.]]
فارسی به عربی
جدا، شفوی
فارسی به ایتالیایی
attuale
فارسی به آلمانی
Sehr
معادل ابجد
1092