معنی تایگر شروف

لغت نامه دهخدا

شروف

شروف. [ش َرْ رو] (اِ) به معنی زنبر و آن تخته ای باشد که بر هر دو سر آن دسته ای از چوب تعبیه کنندو بر آن گل و خاک کشند. || در شرفنامه به معنی منقل آمده است. (از آنندراج) (غیاث اللغات).

شروف. [ش ُ] (ع اِ) ج ِ شارِف. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شارف شود.

شروف. [ش ُ] (ع مص) کلانسال گردیدن ماده شتر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). پیر شدن شتر. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی).


اشهلی

اشهلی. [اَ هََ] (اِخ) ابوعبدالرحمن محمدبن عثمان بن عبدالرحمن بن زیدبن ثابت بن ضحاک بن خلیفه ٔ اشهلی مدینی. این خلیفه از صحابه ٔ حضرت رسول (ص) بود.اشهلی در بغداد سکونت داشت و در آن شهر از محمدبن اسماعیل بن ابی فدیک و عبداﷲبن نمیر و جز آنان روایت کرد و پسر وی عباس و ابوالعباس بن شروف در کتاب اخبار عقلاء المجانین ازو روایت دارند. (از انساب سمعانی).

فارسی به انگلیسی

حل جدول

جکی شروف

بازیگر فیلم دیوداس


ببر انگلیسی

تایگر


ببر به انگلیسی

تایگر


بازیگر فیلم دیوداس

جکی شروف

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

Tigering machine

ماشین تایگر (نوعی ماشین خارزنی)

فرهنگ فارسی هوشیار

شارف

ترکی دستار پیر چون شترماده، کهنه چون پیکان چون می درخم (صفت) کسی که به زودی مشهور گردد، قدیم کهن: سهم شارف خمر شارف جمع: شرف شرف شروف و شرف.

معادل ابجد

تایگر شروف

1217

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری