معنی تبدیلات رادیو اکتیو
حل جدول
اثر ارنست راذرفورد
فلز رادیو اکتیو
اورانیوم
عنصر رادیو اکتیو
رادیوم
اکتیو
فعال انگلیسى
عنصر فلزی رادیو اکتیو
اورانیوم
از عناصر رادیو اکتیو
لاورنسیوم
فرهنگ واژههای فارسی سره
پرتوزا
فارسی به آلمانی
Radioaktiv [adjective]
لغت نامه دهخدا
تبدیلات. [ت َ] (ع اِ) ج ِ تبدیل. تغییرات. (ناظم الاطباء). رجوع به تبدیل شود.
فارسی به انگلیسی
Activate
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر اسم) جمع تبدیل تغییرات
فرهنگ معین
(اَ) [انگ.] (ص.) فعال، در حال کار، به کار انداخته شده، پر تکاپو.
عربی به فارسی
رادیو , رادیویی , با رادیو مخابره کردن , پیام رادیویی فرستادن
فارسی به عربی
رادیو، لاسلکی، إذاعه
واژه پیشنهادی
اورانیم
معادل ابجد
1505