معنی تبیره
لغت نامه دهخدا
تبیره. [ت َ رَ / رِ] (اِ) دهل بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 439). تبیر. (فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). بمعنی تبیر است که دهل و کوس و طبل و نقاره باشد. (برهان). طبل و کوس و دهل. (غیاث اللغات). دهل را نیز گویند. (فرهنگ اوبهی). طبل و دمامه که آن را کوس نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری). دهل و نقاره. (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ سازمان):
تبیره ببردند و پیل از درش
ببستند آذین همه کشورش.
فردوسی.
برآمد خروش از در پهلوان
ز کوس و تبیره زمین شد نوان.
فردوسی.
بفرمود اسکندر فیلفوس
تبیره بزخم آوریدند و کوس.
فردوسی.
ز ره گرد برخاست وز شهر جوش
ز صحرا فغان وز تبیره خروش.
اسدی.
ز خون پشت صندوق پیلان بنفش
شکسته تبیره دریده درفش.
اسدی.
همچو شمشیر باش جمله هنر
چون تبیره مشو همه آواز.
سنایی.
خروه غنوده فروکوفت بال
دهل زن بزد بر تبیره دوال.
نظامی.
تبیره بغرید چون تندشیر
درآمد برقص اژدهای دلیر.
نظامی.
ایا شاهی که بر درگاه جاهت
ز طاس مهر و مه باشد تبیره.
شمس فخری.
رجوع به تبیر شود. || بعضی گویند تبیره دهلی است که میان آن باریک و هر دو سرش پهن میباشد. (برهان). رجوع به تبیر در همین لغت نامه شود. || مجازاً بمعنی صدا و آواز تبیره هم آمده است:
تبیره برآمد ز پرده سرای
همان ناله ٔ کوس با کرنای.
فردوسی.
چو شب روز شد بامدادان پگاه
تبیره برآمد ز درگاه شاه.
فردوسی.
تبیره برآمد ز درگاه طوس
همان ناله ٔ بوق و آوای کوس.
فردوسی.
|| خانه ایکه در آن پلیدیها ریزند. (برهان). خانه ای باشد که در آنجا سرگین و پلیدی باشد. (فرهنگ اوبهی). رجوع به تبیر شود.
فرهنگ معین
(تَ رِ) (اِ.) دهل، کوس، طبل دو سر.
فرهنگ عمید
(موسیقی) نوعی دهل یا طبل،
[مجاز] صدای تبیره: تبیره برآمد ز درگاه شاه / رده برکشیدند بر بارگاه (فردوسی: ۳/۱۸)،
حل جدول
طبل دوسر
فارسی به انگلیسی
Drum
تعبیر خواب
اگر دید با تبیره پای کوبد و رقص کند، دلیل است بر غم و اندوه. اگر دید او تبیره مفرد همی زد، دلیل که سخن باطل گوید، یا کاری ناصواب کند و بدان مشهور شود و بعضی از معبران گویند: تبیره درخواب آواز خوش و باطل است. - محمد بن سیرین
اگر دید تبیره می زد، دلیل که کارهای باطل کند با شعت، که در او هیچ اصل نباشد و با مردمان هر وعده که دهد جمله دروغ باشد. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
دیدن تبیره در خواب، کاری است که به نادانی کرده شود و عاقبت آن کار ظاهر، باطل است و تبیره زدن در خواب، مردی است که دروغ شیرین و آراسته گوید به ظاهر و در باطن مردمان را غیبت کند و سخنان زشت گوید. - امام جعفر صادق علیه السلام
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) دهل کوس طبل نقاره، خانه ای که در آن پلیدیها ریزند.
معادل ابجد
617