معنی تتماج
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(تُ) [تر.] (اِ.) نوعی آش که با آرد گندم می پزند.
فرهنگ عمید
نوعی آش که با آرد گندم تهیه میکردند، آش سماق،
حل جدول
آش خرده خمیر
تعبیر خواب
اگر کسی بیند تتماج به گوشت بره یا گوشت گوسفند و ماست شیرین میخورد، دلیل که به قدر آن از مردم سپاهی وی را منفعت وخیر رسد. اگر بیند با گوشت گاو یا با گوشت خرگوش و کشک و ماست ترش میخورد، دلیل که منفعت اندک از مردم سفله دون بدو رسد. - محمد بن سیرین
تتماج با گوشت خرگوش یا چیزی ترش، دلیل بر غم و اندوه است. - جابر مغربی
فرهنگ فارسی هوشیار
آش سماق
معادل ابجد
844