معنی تحتانی
لغت نامه دهخدا
تحتانی. [ت َ نی ی] (ع ص نسبی) منسوب به تحت یا آنچه در تحت باشد. (از المنجد). منسوب به تحت.زیرین و زیری. (ناظم الاطباء). چیزی که نسبت به چیزی دیگر در زیر واقع شده و عموماً در عمارت استعمال کنند. (فرهنگ نظام). فرودین. مقابل زبرین و فوقانی.
- طبقه ٔ تحتانی، مقابل فوقانی. بنای زیرین. اشکوب زیرین.
|| حرفی که دارای یک یا چند نقطه در زیر باشد، چون با و یا، مقابل فوقانی که دارای یک یا چند نقطه بر بالاست، مانند تا و خا.
فرهنگ معین
(تَ) (ص نسب.) فرودین، زیری.
فرهنگ عمید
زیری، زیرین،
حل جدول
زیری
فرهنگ واژههای فارسی سره
زیرین
کلمات بیگانه به فارسی
زیرین
مترادف و متضاد زبان فارسی
پایین، زیرین، سفلی، فرودین،
(متضاد) زبرین، فوقانی
فارسی به انگلیسی
Bottom, Underneath
فارسی به عربی
تحت، قاع
فرهنگ فارسی هوشیار
زیرین و زیری
معادل ابجد
869
![معنی و تعبیر شکل زن باردار [حامله] در فال قهوه چیست ؟](https://www.jadvalyab.ir/blog/wp-content/uploads/2022/05/7-similar-to-the-image.jpg)


