معنی تحدیر
لغت نامه دهخدا
تحدیر
تحدیر. [ت َ] (ع مص) آماس کردن اندام از زخم چوب. || به شتاب بانگ نماز گفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به شتاب قرائت کردن. (قطر المحیط). || به شتاب راه رفتن. (قطر المحیط).
معادل ابجد
تحدیر
622
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.