معنی تخت روان

لغت نامه دهخدا

تخت روان

تخت روان. [ت َ رَ] (اِخ) دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمه در شهرستان ماکو است که در هشت هزارگزی باختر سیه چشمه و سه هزارگزی باختر شوسه ٔ سیه چشمه به کلیساکندی قرار دارد. دامنه ای است سردسیر و 79تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنان جاجیم بافی است و راه ارابه رو دارد. از راه ارابه رو زیوه بالا، به سعدل اتومبیل می توان برد. این ده از دو محل تشکیل یافته که پانصد گز با یکدیگر فاصله دارند و به تخت روان بالا و تخت روان پایین مشهورند و سکنه ٔ تخت روان پایین 43 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

فرهنگ معین

تخت روان

(~ رَ) (اِمر.) کجاوه، تختی که در گذشته پادشاهان روی آن می نشستنند و غلامان آن را بر دوش گرفته راه می رفتند.

حل جدول

تخت روان

محمل

برانکار

فارسی به انگلیسی

تخت‌ روان‌

Cable Car, Chairlift, Litter, Stretcher

فارسی به عربی

تخت روان

فضلات، نقاله

فرهنگ فارسی هوشیار

تخت روان

صندوق که دارای چهار دسته است و مسافر در آن می نشیند

واژه پیشنهادی

تخت روان

گاهواره

معادل ابجد

تخت روان

1657

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری