معنی ترانزیت
لغت نامه دهخدا
ترانزیت. [تْرا / ت ِ] (فرانسوی، اِ) مأخوذ از لاتینی، بمعنی عبور کالا از کشوری به کشور دیگر بدون پرداخت حقوق عبور. صاحب فرهنگ نظام آرد: عبور مال التجاره ازمملکتی برای مملکت دیگر، مثال: دولت روس برای مال التجاره ٔ ایران در مملکت خود ترانزیت قبول کرده است.
فرهنگ معین
عبور کالا از کشوری به کشور دیگر بدون پرداخت گمرگ، بخشی از جابه جایی مسافر و کالا بین مبدأ و مقصد که مستلزم عبور از کشور ثالث باشد، گذری. (فره). [خوانش: (تِ) [فر.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
(اقتصاد) عبور کالا از کشوری به کشور دیگر بدون پرداخت حق گمرک و مالیات،
عبور شخصی از کشوری با وسیلۀ نقلیه بدون توقف در آن،
(صفت) [عامیانه، مجاز] ویژگی وسیلۀ نقلیهای که برای رسیدن به کشوری حق عبور کردن از یک کشور دیگر را دارد،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Transit
فرهنگ فارسی هوشیار
عبور کالا از کشوری به کشور دیگر بدون پرداخت حق عبور
معادل ابجد
1068