معنی ترانه ای از بهنام صفوی
حل جدول
رفیق نیمه راه
بهنام صفوی
بهنام صفوی در ۱۵ تیر ۱۳۶۲ در شیراز به دنیا آمد. وی پس از تولد به بندر ماهشهر رفته و تا ۱۶ سالگی در آنجا زندگی کرد. تحصیلاتش در مقطع کارشناسی رشته مهندسی عمران است و در حال حاضر در حوالی قیطریه، تهران زندگی میکند. موسیقی را از دوران کودکی با ساز پیانو به صورت خودآموز آغاز کرد؛ سپس به فراگیری سازهای کوبهای پرداخت. نخستین آلبومش را با نام عشق من باش در سال ۱۳۸۸ روانه بازار کرد. بهنام صفوی جزو بهترین خوانندگان پاپ به شمار میآید برگزاری کنسرتهای داخلی وخارجی از فعالیتهای اوست. وی درسال۱۳۸۵قطعه تمنا را منتشر کرد که مورد استقبال قرارگرفت وهمین انگیزهای برای تولید آلبوم عشق من باش شد. صدای بهنام صفوی شباهت زیادی با صدای رضا صادقی دارد.
وی از سال ۱۳۹۲ دچار ضایعه مغزی شده بود که با پیشرفت این بیماری در صبح ۲۹ تیرماه ۱۳۹۴ مجبور به عمل جراحی سختی شد او به دلیل پیشرفت بیماری سرطان مغز هم اکنون دورههای پرتودرمانی و شیمی درمانی را پشت سر میگذارد.
آلبومها
عشق من باش (۱۳۸۸)
آرامش (۱۳۹۱)
فوقالعاده (۱۳۹۳)
بگودوستم داری (۱۳۹۴)
معجزه (۱۳۹۵)
آلبومی از بهنام صفوی
آرامش، عشق من باش
فوق العاده
آرامش، عشق من باش، فوق العاده، بگو دوستم داری، معجزه
بهنام
خوشنام، نیکنام
بیوگرافی
بهنام صفوی (متولد ۱۵ تیر ۱۳۶۲ در شیراز – درگذشته ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ در اصفهان) خواننده موسیقی پاپ ایرانی بود.وی پس از تولد به بندر ماهشهر رفت و تا ۱۶ سالگی در آنجا زندگی کرد. تحصیلاتش در مقطع کارشناسی رشتهٔ مهندسی عمران بود و در تهران زندگی میکرد. موسیقی را از دوران کودکی با ساز پیانو به صورت خودآموز آغاز کرد؛ سپس به فراگیری سازهای کوبهای پرداخت. نخستین آلبومش را با نام عشق من باش در سال ۱۳۸۸ روانه بازار کرد. بهنام صفوی جزو بهترین خوانندگان پاپ بهشمار میرفت و برگزاری کنسرتهای متعدد داخلی و خارجی از فعالیتهای او بود. وی در سال ۱۳۸۵ قطعه «تمنا» را منتشر کرد که مورد استقبال فراوان قرار گرفت و همین انگیزهای برای تولید آلبوم اولش «عشق من باش» شد. بهنام صفوی یکی از ستارگان جوان موسیقی پاپ ایران بود و طرفداران زیادی داشت.وی از سال ۱۳۹۲ دچار ضایعهٔ مغز شده بود که با پیشرفت این بیماری در صبح ۲۹ تیرماه ۱۳۹۴ مجبور به عمل جراحی سختی شد. حال بهنام صفوی بعد از عمل در ایران بسیار بهتر شده بود و حتی آلبوم جدید خودش به نام «معجزه» را هم منتشر کرد و کنسرتها و اجراهای زیادی را نیز برگزار نمود. همچنین چندین تکآهنگ را هم بعد از عمل خود منتشر کرد، اما در سال ۱۳۹۶ دوباره بیماری وی تشدید شد و اینبار برای درمان به آلمان سفر کرد و توسط مجید سمیعی در بیمارستان INI در هانوفر آلمان، تحت عمل جراحی دوباره قرار گرفت و بعد از عمل جراحی خود در آلمان به ایران بازگشت. وی در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ و پس از تحمل شش سال بیماری در بیمارستان میلاد اصفهان درگذشت. نام آلبومها: بگو دوستم داری (۱۳۸۳)، عشق من باش (۱۳۸۸)، آرامش (۱۳۹۱)، فوقالعاده (۱۳۹۳)، معجزه (۱۳۹۵). تکآهنگهای او عبارتند از:حواست نیست، خوشبختی (همراه با: آیهان)، الهی، دعا میکنم، ناموس، تب، ای جان، سؤال، همین حوالی، احساس عجیب، نامه عشق، وقتی تو باشی، خاک تب دار، بهترین روز خدا، تولد دوباره، سراب، مجنون، طاقت ندارم، دلگیر، اخراجیها ۳ (نماهنگ اخراجیها ۳)، محرم اسرار (همراه با شهرام شکوهی)، تو نزدیکی (همراه با علی اصحابی، فرزاد فرزین)، یادگاری (همراه با شهاب رمضان)، دیوونه بازی (همراه با شهاب رمضان)، هنوزم عاشقتم (همراه با شهاب رمضان). تنظیم و آهنگسازی برای دیگر خوانندگان: طعنه، کی عوض شده، باور، چشمای تو، چشمان سیاه، کاش تو دنیای تو بودم، چه مهربون، آلبوم ماه غریب، سرگشته، شبای سرد، خلوت شب، در انتهای شب، خاطره، سر این کوچه، قاب عکس، طعم مستی، گلکم، پیشدرآمد ماتم عشق، ماتم عشق، عجب حوصله داری، وقتی نیستی (انتظار)، آهویی دارم خوشگله (گروه کودک)، آلبوم زیباترین رنگین کمان و موزیک ویدئوها: تمنا، دلتنگتم، بگو آره، معجزه، سؤال، دعا میکنم، خدا، اخراجیهای ۳، آرامش، پشیمونم، کاش خدا منو ببینه، چه بیاندازه میخوامت، عشق من باش، همین حوالی.
لغت نامه دهخدا
بهنام. [ب ِ] (ص مرکب) نیک نام. خوشنام. (فرهنگ فارسی معین). || (اِ مرکب) نام نیک و خوب. (آنندراج). نام نیک. شهرت خوب. (فرهنگ فارسی معین).
ترانه
ترانه. [ت َ ن َ / ن ِ] (اِ) جوان خوش صورت و شاهد تر و تازه و صاحب جمال. (برهان) (ناظم الاطباء). جوان خوش صورت و صاحب کمال. (فرهنگ جهانگیری). جوان خوش صورت و شاهد تر و تازه. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). شاهدان تر و تازه. (شرفنامه ٔ منیری) (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ سازمان). جوان خوشگل و شاهد تر و تازه. (فرهنگ نظام). از ریشه ٔ اوستائی «تورونه » بمعنی خرد، تر و تازه. (حاشیه ٔ برهان چ معین). رجوع به تر، توره و توله شود:
هر نسفته دُری، دُری می سفت
هر ترانه ترانه ای می گفت.
نظامی.
|| دوبیتی. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 497) (برهان) (صحاح الفرس) (فرهنگ رشیدی) (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ سازمان). رباعی. (غیاث اللغات). دوبیتی یعنی رباعی. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دوبیتی که نام دیگرش رباعی است و از اقسام شعر است که دارای چهار مصرع است. در مصرع اول و دوم و چهارم قافیه است و در سوم لازم نیست، بعضی گویند در مصرع سوم هم باید قافیه باشد و الا همان دوبیتی و رباعی است. (فرهنگ نظام). اهل دانش ملحونات این وزن [رباعی] را ترانه نام کردند. (از المعجم فی معاییراشعار العجم):
از دلارامی و نغزی چون غزلهای شهید
وزدلاویزی و خوبی چون ترانه ٔ بوطلب.
فرخی.
ویکی بود از ندیمان این پادشاه [امیر محمد] شعر و ترانه خوش گفتی. (تاریخ بیهقی).
حکمت نتوانی شنود از ایرا
فتنه ٔ غزل نغزی و ترانه.
ناصرخسرو.
چون آتش خاطر مرا شاه بدید
از خاک مرا بر زبر ماه کشید
چون آب یکی ترانه از من بشنید
چون باد یکی مرکب خاصم بخشید.
امیرمعزی.
- ترانه های خزانگی، مراد از ترانه های عمده و ترانه هایی که پادشاه یا امیری تصنیف کرده باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج).
|| نقش. || صوت. (برهان). || به اصطلاح اهل نغمه، تصنیفی است که آن سه گوشه داشته باشد هر کدام بطرزی: یکی بیتی و دیگر مدح و یکی دیگر تلا و تلالا. (برهان) (آنندراج). در موسیقی یک قسمت از چهار قسمت نوبت مرتب یعنی تألیف کامل است و آن چهار قسمت قول است و ترانه و فروداشت. || نغمه. (برهان) (فرهنگ رشیدی) (فرهنگ جهانگیری). سرود. (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ سازمان) (برهان). نغمه و خوانندگی و سرود. (ناظم الاطباء). سرود و نغمه و نوعی از سرود. (غیاث اللغات). نغمه و خوانندگی. (انجمن آرا) (آنندراج). نغمه و نوا. (فرهنگ نظام). سرود و اشعار ملی و وطنی، مثال: هر مملکتی ترانه ای ملی دارد. (فرهنگ نظام). موج از تشبیهات اوست و با لفظ گفتن و زدن و بستن و سرودن و سنجیدن و بلند کردن مستعمل. (آنندراج). نوعی از اجناس سرود. (شرفنامه ٔ منیری): خوانی نهادند سخت نیکو با تکلف بسیار و ندیمانش [طاهر دبیر] بیامدند و مطربان ترانه زنان. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 142).
بدانی چو درمانی آنجا کز آنجا
نه بربط رهاند ترا، نه ترانه.
ناصرخسرو.
کاج صمصام را سزد بریال
سوزنی را ترانه بر ره چاچ.
سوزنی.
جز بنده که در ترانه ٔ مدحت
داردصفت رباب رامشگر.
اثیر اخسیکتی.
هر نسفته دُری، دُری می سفت
هر ترانه، ترانه ای می گفت.
نظامی.
در پرده ٔ این ترانه ٔ تنگ
خارج بود ار ندانی آهنگ.
نظامی.
خیز ای رفیق خفته که صوت نشیدمان
آتش فکند بر شتران از ترانه ای.
اوحدی.
بلندآواز شد موج ترانه
مبارک باد کوس و شادیانه.
محمدخان راسخ (از آنندراج).
لبم به عشق نسنجد ترانه ٔ اظهار
ولی ز اشک من این مدعا برون آمد.
طالب آملی (از آنندراج).
|| بمعنی دهن خوانی و طنز و خوش طبعی نیز هست. (برهان). دهن خوانی و خوش طبعی. || بذله و طعنه. (ناظم الاطباء). || بدخویی. (برهان) حیله وری. (برهان). حیله گری. (ناظم الاطباء). || بدخویی. (برهان) (ناظم الاطباء). || بعضی این لغت را بضم اول مخفف تورانه دانند یعنی خوبان منسوب به توران. (انجمن آرا) (آنندراج).
صفوی
صفوی. [ص َ ف َ وی ی] (ص نسبی) منسوب به شیخ صفی الدین اردبیلی. کسی که نسب وی به شیخ صفی می رسد. رجوع به صفی الدین اردبیلی و صفویه شود.
بهنام پازکی
بهنام پازکی. [ب ِ م ِ زُ] (اِخ) قریه ای است در بلوک ورامین. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 356).
بهنام سوخته
بهنام سوخته. [ب ِ م ِ ت َ / ت ِ] (اِخ) قریه ای است در بلوک ورامین. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 356).
نام های ایرانی
پسرانه، مشهور، نیک نام، دارای نام نیک
گویش مازندرانی
بیماری های درمان ناپذیر
فرهنگ فارسی هوشیار
خوشنام، نیکنام
معادل ابجد
959