معنی تردستی ، حقه ، ریمیا
حل جدول
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
ریمیا. (اِ) یکی از علوم خفیه و از علوم خمسه ٔ محتجبه ٔ قدماست. علم شعبده. (فرهنگ فارسی معین). یکی از علوم خفیه است. (یادداشت مؤلف). نام علمی است که از آن در هرجا که خواهند در یک لحظه بروند. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به شعبده شود.
تردستی
تردستی. [ت َ دَ] (حامص مرکب) جلدی و چابکی. (برهان). جلدی و چالاکی و چابکی. (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). ماهری. (ناظم الاطباء):
بی باده از این سمند سرمستی بین
وز کوه به جنب رفعتش پستی بین
از بحر کند به خشک لعلی معبر
در فن سبک رویش تردستی بین.
ظهوری (از آنندراج).
زاهدان خشک می ترسند از برق فنا
ما بر این آتش ز تردستی کباب افکنده ایم.
صائب (از آنندراج).
|| شعبده یا قسمتی از آن، و عرب آنرا خِفّه گوید و عامل مهم در آن چستی و جلدی کار مشعبد است که با سرعت عمل حقیقت را از بیننده منع کنند. شعبده بازی. چشم بندی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تردست شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ عمید
مترادف و متضاد زبان فارسی
استادی، چابکی، چالاکی، شعبده، فرزی، فند، مهارت
فارسی به عربی
اقذف، براعه، مهاره
معادل ابجد
1448