معنی تسبیح کردن

لغت نامه دهخدا

تسبیح کردن

تسبیح کردن. [ت َ ک َدَ] (مص مرکب) خدا را به پاکی یاد کردن. صلات و ذکرو تحمید و تقدیس کردن خدا. تنزیه کردن:
تسبیح می کنندش پیوسته
در زیر این کبود و تنک چادر.
ناصرخسرو.
و ماهی چهل شبانه روز دهن بر هم ننهاد تا نفس یونس را نگیرد و با یونس تسبیح میکرد، از آن تسبیح که پیشتر از آن میکرد. (قصص الانبیاء ص 135).
سزد گر عیسی اندر بیت معمور
کند تسبیح از این ابیات غرا.
خاقانی.
و رجوع به تسبیح شود.

حل جدول

تعبیر خواب

تسبیح کردن

تسبیح کردن به خواب، مطیع بودن است بر فرمان حق. اگر بیند تسبیح می کرد، دلیل که مطیع است بر فرمان حق و از غم و اندوه فرج یابد. اگر بیند تسبیح به خواب با خود داشت غم و اندوهی بدو رسد، ولکن او را در آن اجر و ثواب است. اگر بیند با تسبیح شکر حق تعالی می کرد، دلیل که در دین قوی شود و مالی یابد. اگر این خواب را والی بیند، دلیل که او را آبادانیِ ولایت رسد. - محمد بن سیرین

فرهنگ فارسی هوشیار

تسبیح کردن

(مصدر) بپاکی یاد کردن خدای را، سبحان الله گفتن.

معادل ابجد

تسبیح کردن

754

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری