معنی تسمیه

لغت نامه دهخدا

تسمیه

تسمیه. [ت َ] (ع مص) بر سر خود گذاشتن شتران را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد).


اصحاب تسمیه

اصحاب تسمیه. [اَ ب ِ ت َ ی َ / ی ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) طرفداران اصول. مردم اصولی. پیروان اصول.

فرهنگ معین

تسمیه

(تَ یِ) [ع. تسمیه] (مص م.) نام نهادن، نامیدن.

حل جدول

تسمیه

نامگذاری

نامیدن


نام گذاری

تسمیه


نامگذاری

تسمیه

مترادف و متضاد زبان فارسی

تسمیه

نام‌گذاری، نام‌گذاری کردن، نامیدن، نام نهادن

فرهنگ فارسی هوشیار

تسمیه

نام نهادن، نامگذاری

فرهنگ عمید

تسمیه

نام نهادن، نامیدن،
به نام خواندن،
نام‌گذاری،

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی آزاد

تسمیه

تَسْمِیه، (سَمّی، یُسَمّی) نام نهادن، نام گذاری کردن، نام خدا را بردن،

انگلیسی به فارسی

denomination

تسمیه


designation

تسمیه

معادل ابجد

تسمیه

515

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری