معنی تشر

لغت نامه دهخدا

تشر

تشر.[ت َ ش َ] (اِ) عتاب. توپ. پرخاش. گفتاری درشت با آوازی بلند و تهدید کسی را. (یادداشت مرحوم دهخدا).

فرهنگ معین

تشر

(تَ شَ) (اِ.) (عا.) کلمه ای که از روی خشم به کسی گفته شود، عتاب، پرخاش.

فرهنگ عمید

تشر

سخنی که از روی خشم به کسی گفته شود، پرخاش، عتاب،
* تشر زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] به حالت تشر با کسی حرف زدن،

حل جدول

تشر

پرخاش، همراه توپ !، نهیب و عتاب

نهیب، عتاب

اوقات تلخی و غضب.

عتاب

نهیب و عتاب

پرخاش، همراه توپ !، نهیب، عتاب، اوقات تلخی، غضب

مترادف و متضاد زبان فارسی

تشر

پرخاش، تندی، توپ، عتاب، معاتبه

فارسی به انگلیسی

تشر

Barb, Exclamation, Pout, Retort, Snap

فرهنگ فارسی هوشیار

تشر

(اسم) کلمه ای که از روی خشم بکسی گفته شود پرخاش عتاب.

فرهنگ عوامانه

تشر

اوقات تلخی و غضب را گویند (تشرزدن)

معادل ابجد

تشر

900

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری