معنی تشرب
لغت نامه دهخدا
تشرب. [ت َ ش َرْ رُ] (ع مص) نوشیدن و آشامیدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). || در خویشتن چیدن. (تاج المصادر بیهقی). درخوردن جامه خوی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سرایت کردن و درگذشتن از چیزی بچیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سرایت کردن رنگ در جامه. (از اقرب الموارد).
حل جدول
نوشیدن، آشامیدن، چشیدن
فرهنگ فارسی هوشیار
نوشیدن و آشامیدن
معادل ابجد
902