معنی تشنه شدن
لغت نامه دهخدا
تشنه شدن. [ت ِ ن َ / ن ِ ش ُ دَ] (مص مرکب) عطشان شدن. خواهان نوشیدن شدن:
چون تشنه شوم به رشته ٔ جان
آبی ز جگر کشید خواهم.
خاقانی.
|| سخت خواهان و آرزومند شدن. (یادداشت مرحوم دهخدا):
مستمع چون تشنه و جوینده شد
واعظ ار مرده بود گوینده شد.
مولوی.
حل جدول
امج
مترادف و متضاد زبان فارسی
احساستشنگی کردن، عطشان شدن، عطش یافتن، مشتاق شدن، آرزومند شدن
فارسی به عربی
جاف
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) عطش یافتن، مشتاق چیزی شدن.
معادل ابجد
1109