معنی تشکک
لغت نامه دهخدا
تشکک. [ت َ ش َک ْ ک ُ] (ع مص) بگمان افتادن. (تاج المصادر بیهقی). گمان کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در شک افتادن. (تاج المصادر بیهقی). گمان کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در شک افتادن. (غیاث اللغات) (آنندراج). شک کردن در امری. (از اقرب الموارد).
فرهنگ معین
(تَ شَ کُّ) [ع.] (مص ل.) به شک افتادن، گمان کردن.
فرهنگ عمید
به شک افتادن، شک کردن،
حل جدول
دو دلی
فرهنگ فارسی هوشیار
شک کردن گمانش دو دلی (مصدر) گمان کردن بشک افتادن.
معادل ابجد
740