معنی تصادفی
لغت نامه دهخدا
تصادفی. [ت َ دُ] (ص نسبی، ق) ناگهانی. اتفاقی.
حل جدول
ناگهانی
مترادف و متضاد زبان فارسی
اتفاقی، حادثی، غیرمترقبه، تصادفتصادف
فارسی به انگلیسی
Adventitious, Accidental, Casual, Chance, Coincidental, Contingent, Haphazard, Fortuitous, Random
فارسی به عربی
حادث عرضی، ظرفی، عرضی، عشوائی، غریب، لونی، مشکوک
فارسی به آلمانی
Unfall (m), Unfall, Zufall (m), Zufälliges ereignis (n), Zufaellig
معادل ابجد
585