معنی تغابن

لغت نامه دهخدا

تغابن

تغابن. [ت َ ب ُ] (ع مص) یکدیگر را غبن آوردن. (زوزنی) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). در زیان افگندن بعضی مر بعض را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکدیگر را در زیان افکندن و به زیان یکدیگر را فریفتن و گاهی تجرید نموده بمعنی زیانکاری و زیان زده شدن و چون زیانکاری را افسوس لازم است مجازاً بمعنی افسوس خوانند. (غیاث اللغات) (آنندراج). || زیانکاری و زیان افکندگی و افسوس. (ناظم الاطباء):
سخت تغابنی بود حور حریرسینه را
لاف زنی خارپشت از صفت سمنبری.
خاقانی.
سفله مستغنی و سخی محتاج
این تغابن زبخشش قدر است.
خاقانی.
بسی از خویشتن بر خویشتن زد
فروخورد آن تغابن را و تن زد.
نظامی.
دو کس را حسرت از دل نرود و پای تغابن از گل برنیاید. (گلستان).
بخندید و گفتا به صد گوسفند
تغابن نباشد رهایی ز بند.
(بوستان).
به دندان گزید از تغابن یدین
بماندش در او دیده چون فرقدین.
(بوستان).
بیم آنست دمادم که چو پروانه بسوزم
از تغابن که تو چون شمع چرا شاهد عامی.
سعدی.
جای آنست که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش.
حافظ.

تغابن. [ت َ ب ُ] (اِخ) (یوم الَ...) روز قیامت است بدان جهت که اهل جنت اهل دوزخ را در زیان و غبن اندازند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): یوم یجمعکم لیوم الجمع ذلک یوم التغابن... (قرآن 64 / 9).

تغابن. [ت َ ب ُ] (اِخ) سوره ای از سوره های قرآن. (از اقرب الموارد). سوره ٔ شصت و چهارم از قرآن کریم. مکیه و آن هیجده آیت است و آغاز آن: بسم... یسبح ﷲ ما فی السموات... پس از منافقین و پیش از طلاق.

فرهنگ عمید

تغابن

شصت‌وچهارمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۸ آیه،
(اسم مصدر) [قدیمی] افسوس، پشیمانی،
(اسم مصدر) [قدیمی] زیانکاری،

فرهنگ فارسی هوشیار

تغابن

همدیگر را به زیان افکندن

فرهنگ فارسی آزاد

تغابن

تَغابُن، یکدیگر را فریب دادن، مغبون ساختن، به زیان و خسران افکندن، غَبن و حسرت و افسوس، نام سوره ای در قرآن (سوره 64 مدنیه با 18 آیه)،

فرهنگ معین

تغابن

به یکدیگر ضرر رساندن در معامله، افسوس خوردن. [خوانش: (تَ بُ) [ع.] (مص ل.)]

حل جدول

تغابن

سوره شصت و چهارم قرآن


ختم سوره تغابن

جهت مهربانی دشمن ۲۱ بار بخواند، اکرام داشته شود و اگر بر زن سلیطه بخوانند، رام گردد و اگر هر روز بخوانند، هیچ فردی از سِرِّ او مطلع نگردد.


خسران، تغابن، غبن

زیانکاری


خسر ، خسران ، تغابن ، غبن

زیانکاری


فریب دادن هم در معامله

تغابن


سوره 64 قرآن کریم

تغابن

مترادف و متضاد زبان فارسی

تغابن

زیانمندی، زیان، ضرر، غبن، تزویر، حیله، خدعه، دغا، دوال، فریب، فسون، کید، مکر، نیرنگ، افسوس، تاسف، غبن، زیان کردن، زیانمند شدن، غفلت کردن، غفلت ورزیدن

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

تغابن

1453

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری