معنی تفسیری از علامه طباطبایی

حل جدول

تفسیری از علامه طباطبایی

المیزان


اثری از علامه طباطبایی

المیزان، شیعه در اسلام


تفسیری

بیانی


علامه

بسیار باسواد

فارسی به عربی

تفسیری

تفسیری

عربی به فارسی

تفسیری

توضیحی , تفسیری , نمایشی , شرحی

لغت نامه دهخدا

تفسیری

تفسیری. [ت َ] (اِخ) محمدبن شیخ علی الرومی الحنفی القاضی باسکوب. متوفی به سال 1077 هَ. ق. او راست: رسائل علی انوارالتنزیل للبیضاوی. (از اسماء المؤلفین ج 2 ص 291).


علامه

علامه. [ع َل ْ لا م َ] (اِخ) حسن بن یوسف. رجوع به علامه حلی شود.

علامه. [ع َل ْ لا م َ] (اِخ) تقی الدین راصد محمد (متوفی در سال 993 هَ. ق.). او راست: الطرق السنیه فی الاَّلات الروحانیه. (کشف الظنون).


علامه طباطبائی

علامه طباطبائی. [ع َل ْ لا م َ طَ طَ] (اِخ) سیدمحمدمهدی بن مرتضی بن محمد طباطبایی بروجردی، مشهور به بحرالعلوم. رجوع به بحرالعلوم شود.


علامه کتکانی

علامه کتکانی. [ع َل ْ لا م َ ک َ] (اِخ) سیدهاشم بن سلیمان. رجوع به علامه بحرانی شود.

فرهنگ معین

علامه

(عَ لّ مِ) [ع - علامه] (ص.) دانشمند، بسیار دانا.

فرهنگ عمید

علامه

بسیاردانا، دانشمند،

مترادف و متضاد زبان فارسی

علامه

دانشمند، دانشور، عالم، علیم، فاضل،
(متضاد) جهول

فرهنگ فارسی هوشیار

علامه

‎ بسیار دانا، تبار شناس ‎ ماریک در فرانسه پیوندی دارند با این واژه ی پهلوی نشان، فرسنگسار نشانه ی راه، درفش (صفت) نیک دانا بسیار دانشمند. بسیار دانا و فهمیده

معادل ابجد

تفسیری از علامه طباطبایی

958

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری