معنی تفسیری از محمدبن جریر طبری

حل جدول

تفسیری از محمدبن جریر طبری

تفسیر طبری

تفسیرطبری

جامع البیان


اثری از محمد بن جریر طبری

تاریخ طبری، تفسیر طبری، جامع البیان

گویش مازندرانی

محمد بن جریر طبری

طبری از بزرگترین مورخین اسلامی استاو در ۲۲۴ هـق در آمل زاده...

لغت نامه دهخدا

ابن جریر

ابن جریر. [اِ ن ُ ج َ] (اِخ) ابوجعفرمحمدبن جریر طبری آملی. رجوع به محمدبن جریر شود.


تفسیری

تفسیری. [ت َ] (اِخ) محمدبن شیخ علی الرومی الحنفی القاضی باسکوب. متوفی به سال 1077 هَ. ق. او راست: رسائل علی انوارالتنزیل للبیضاوی. (از اسماء المؤلفین ج 2 ص 291).


طبری

طبری. [طَ ب َ] (اِخ) ابوالفیاض طبری. از مداحان صاحب بن عباد بوده است. رجوع به صاحب بن عباد تألیف بهمنیارو همین لغت نامه ذیل صاحب بن عباد (مداحان او) شود.

طبری. [طَ ب َ] (اِخ) طبیبی است که ابن البیطارمکرر در کتاب المفردات از وی نقل کرده، از آنجمله در شرح الفاظ: ارماک، بقر، جوزجندم، صُرف (که در این جا نام کتابی هم از تألیفات وی به نام «الجوهره» آورده است)، حلبه، طرخون، نان خواه. صاحب ذخیره ٔ خوارزمشاهی نیز از اقوال طبیبی معروف به طبری بسیار نقل کرده است. و مراد یا طبری ابوالحسن احمدبن محمد است و یا طبری الحاسب. رجوع به هر یک از این دو نام شود.

طبری. [طَ ب َ] (اِخ) او راست: الواضح، فی الرمی و النشاب. (کشف الظنون ج 2 ص 625).

نام های ایرانی

جریر

پسرانه، نام دانشمند معروف و مؤلف تاریخ طبری

فارسی به عربی

تفسیری

تفسیری

عربی به فارسی

تفسیری

توضیحی , تفسیری , نمایشی , شرحی

فرهنگ معین

جریر

(اِ.) رسنی که شتر را به جای افسار باشد، (ص.) جاری، روان، تندزبان، گویا. [خوانش: (جَ) [ع.]]

فرهنگ فارسی هوشیار

جریر

افسار شتر

معادل ابجد

تفسیری از محمدبن جریر طبری

1546

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری