معنی تقلا
لغت نامه دهخدا
تقلا. [ت َ ق َل ْ لا] (اِ) در تداول عامه، کوشش بلیغ. تلاش. جهد. سعی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || دست و پا زدن برای رهایی از بندی یا برای کاری یا احتراز از کاری و مانند آن. (یادداشت ایضاً).
تقلا. [ت َ] (اِخ) سلیم بن خلیل بن ابراهیم (1265-1310 هَ.ق.). مؤسس جریده ٔ الاهرام مصر وی در کفر شیمه ٔ لبنان متولد شد و بمصر مهاجرت کرد و بکمک برادرش بشاره در انتشار این جریده مساعی فراوانی مبذول داشت. رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 382 و معجم المطبوعات ص 638 شود.
فرهنگ معین
(تَ قَ لّ) [ع. تقلی] (مص ل.) کوشش و تلاش کردن.
فرهنگ عمید
کوشش، تلاش،
حل جدول
فعالیت و جنب و جوش برای رهایی از وضعیتی ناخوشایند
دست و پا زدن برای رهایی
دست و پا زدن برای رهایی، فعالیت و جنب و جوش برای رهایی از وضعیتی ناخوشایند
مترادف و متضاد زبان فارسی
اهتمام، تلاش، جهد، زحمت، سعی، کوشش، مجاهدت،
(متضاد) اهمال، تکاهل، غلت، غلتیدن
فارسی به انگلیسی
Battle, Contest, Endeavor, Exertion, Scramble, Strain, Struggle
فارسی به عربی
اجهاد، تاکید، جهد، شده، صراع، عمل، فوضی، معاناه، نزاع، نشاط، نوبه
فرهنگ فارسی هوشیار
جنب و جوش، غلت و واغلت، کوش (مصدر) دست و پا زدن در بستر غلت خوردن در رختخواب، کوشش و تلاش کردن سعی کردن، (اسم) کوشش تلاش سعی. توضیح در عربی ((ثقلی)) بمعنی از پهلو بپهلو غلطیدن و بی قرار بودن بر فراش است. کوشش، تلاش
معادل ابجد
531