معنی تقلبی
لغت نامه دهخدا
تقلبی. [ت َ ق َل ْ ل ُ] (ص نسبی) منسوب به تقلب. دارای غل و غش. (ناظم الاطباء).
حل جدول
بدل
فرهنگ واژههای فارسی سره
ساختگی
مترادف و متضاد زبان فارسی
بدل، بدلی، جعلی، ساختگی، شهروا، غشی، قلابی، قلب، مجعول، مغشوش، غشی،
(متضاد) اصلی، حقیقی، واقعی
فارسی به انگلیسی
Bogus, Confidence, Counterfeit, Fake, False, Quack, Synthetic
فارسی به ترکی
sahte
فرهنگ فارسی هوشیار
نبهره (صفت) منسوب به تقلب هر چیز که بوسیله تقلب ساخته شود. جنس قلب قلابی مغشوش: سکه تقلبی زعفران تقلبی.
واژه پیشنهادی
ناروا
معادل ابجد
542