معنی تلخاب

لغت نامه دهخدا

تلخاب

تلخاب. [ت َ] (اِ مرکب) آب تلخ و آب نمک. (ناظم الاطباء). آبی که مزه تلخ دارد.
(یادداشت بخط مرحوم دهخدا):
زرین رسنها بافته در دلو از آن بشتافته
ره سوی دریا یافته تلخاب دریا ریخته.
خاقانی.
رجوع به تلخ شود.

حل جدول

تلخاب

از رودهای استان ایلام

رودی در ایلام

فرهنگ فارسی هوشیار

تلخاب

آب تلخ و آب نمک

معادل ابجد

تلخاب

1033

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری