معنی تمیز دادن
لغت نامه دهخدا
تمیز دادن. [ت َ دَ] (مص مرکب) فرق دادن و امتیاز و تشخیص دادن و جدا کردن دو چیز مانند هم را از یکدیگر. (ناظم الاطباء). بازشناختن از یکدیگر. شناختن از یکدیگر. فرق کردن. از یکدیگر دانستن. بازدانستن. تمیز کردن. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). رجوع به تمیز و دیگر ترکیبهای آن شود.
حل جدول
تشخیص
مترادف و متضاد زبان فارسی
بازشناختن، تشخیص دادن، درک کردن، فهمیدن، متمایز ساختن، امتیاز قایل شدن
فارسی به انگلیسی
Differentiate, Discern, Discriminate, Distinguish, Know, Tell
فارسی به عربی
خصص، رویه
فرهنگ فارسی هوشیار
بازشناختن از یکدیگر
معادل ابجد
516