معنی تنب
لغت نامه دهخدا
تنب. [ت ُ ن ُ] (اِ) درخت صنوبر. (ناظم الاطباء).
تنب. [تُمب ْ] (اِخ) دو جزیره ٔ نزدیک بهم که میان قشم و ساحل جنوبی خلیج فارس واقع است. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 شود.
تنب. [ت ُن ْ ن َ / ت ِن ْ ن َ] (اِخ) دهی است به شام و از آن است محمدبن محمدبن عقیل محدث اوستاد در فن انشاء. و صالح تنبی راوی. (منتهی الارب).قریه ای بزرگی است از قراء حلب. (از معجم البلدان).
حل جدول
معادل ابجد
452