معنی تندخو
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
بدخلق،
خشمگین،
سرکش،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آشفتهخو، آتشمزاج، آتشیمزاج، بداخلاق، بدخلق، بدخو، تندخلق، تندمزاج، خشمگین، خشمناک، زشتخو، عصبانی، عصبی، غضبناک، کجخلق،
(متضاد) سلیم، سلیمالنفس، خوشخلق
فارسی به انگلیسی
Bilious, Choleric, Inflammable, Hot-Tempered, Hotheaded, Irascible, Irritable, Nasty, Severe, Short-Tempered, Surly, Vinegary, Snappily
فارسی به عربی
عنیف
واژه پیشنهادی
بدخیم
معادل ابجد
1060