معنی تندر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(تُ دَ) (اِ.) رعد، آسمان غرش.
فرهنگ عمید
(هواشناسی) = رعد
[قدیمی] هرچیز غرّنده،
حل جدول
رعد
مترادف و متضاد زبان فارسی
آسمانغره، پخنو، رعد، غرش، غرشت، کنور، تندور،
(متضاد) برق، صاعقه، عاصفه
فارسی به انگلیسی
Thunder
نام های ایرانی
دخترانه، تن (فارسی) + در (عربی) آن که بدنی سفید و درخشان چون در دارد
تعبیر خواب
اگر غریدنِ تندر با باران باشد، دلیل که مردمان را ترس و بیم کمتر است و نعمت و خیر فراوان. اگر بیند باران سخت و تندر سخت بارید، دلیل کند بر ترس بیننده خواب از دعای پدر و مادر. - محمد بن سیرین
غریدنِ رعدِ اندک و باریدنِ باران اندک، دلیل بر ترسِ کاری است از دعای زاهدان و صالحان. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
دیدن تندر بر پنج وجه است. اول: عذاب. دوم: حکمت. سوم: زحمت. چهارم: صولت. پنجم: خشم پادشاه. - امام جعفر صادق علیه السلام
فرهنگ فارسی هوشیار
بانگ رعد، صدا پیچیدن
فارسی به ایتالیایی
tuono
معادل ابجد
654