معنی تنگ نظر
لغت نامه دهخدا
تنگ نظر. [ت َ ن َ ظَ] (ص مرکب) خردک نگرش. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نظرتنگ. بخیل. کوته نظر:
اشکم که به هر تنگ نظر، گرم نجوشم
آهم که به هر سردنفس، یار نباشم.
صائب (از آنندراج).
رجوع به ماده ٔ بعد و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.
حل جدول
کوته بین
فارسی به انگلیسی
Narrow
فارسی به عربی
معزول
معادل ابجد
1620